«در تعریفی متناقض، مرحوم آیتالله روحانی یک فقیهِ سیاسیِ سنتیِ هویتی بود؛ در عین حال که بهتمامی سنتی بود، نه سیاسی و نه هویتی.»
به گزارش خبرگزاری تو خوزستان، در رشتهتوییتی از محسنحسام مظاهری میخوانیم: «آقای سیدمحمدصادق روحانی (۱۳۰۵-۱۴۰۱) که امشب (جمعهشب) درگذشت، در بین مراجع تقلید معاصر شیعه شخصیت جالب و متفاوتی بود. به دلیل آرا و نظرات خاصش به دشواری میشد او را در دستهبندیهای مرسوم مراجع نظیر سنتی، سیاسی و هویتی گنجاند. با همه این جریانها قرابتهایی داشت و در عین حال تفاوتهایی.
بر خلاف اغلب مراجع سنتی، در عرصه سیاست فعال بود و اعلام موضع میکرد. در زمان پهلوی از روحانیان مبارز محسوب میشد و بیانیهها و اعلامیههای تند و تیزی علیه رژیم صادر میکرد. سیدهادی خسروشاهی، داماد وی، یکی از مجلدات کتاب «اسناد نهضت اسلامی ایران» را مستقلاً به اسناد مبارزات انقلابی وی اختصاص داده است.
در عین حال بر خلاف اغلب روحانیان مبارز، مخالف سرسخت کتاب «شهید جاوید» و نیز دکتر شریعتی و حسینیه ارشاد بود و فتاوایی علیه آنها صادر کرد. ازجمله ضمن هشدار بابت اینکه سخنان شریعتی به «مرحله خطرناکی» رسیده و باعث «خشم و انزجار مؤمنان» شده است ... . آثار و سخنرانیهای «زهرآلود» شریعتی را «مصداق واقعی بدعت» خوانده و شرکت در مجالسش را حرام دانسته بود.
پس از انقلاب هم بهخصوص در سالهای نخست مخالفتها و نارضایتیهایی ابراز کرد که منجر به برخوردهای تلخی با او شد. (شرح این ناملایمات را در یکی از مجلدات مشهورترین و مفصلترین اثر خود یعنی «فقهالصادق» آورده است.) نهایتاً هم در سال ۱۳۶۴ محکوم به حصر خانگی شد؛ حصری که ۱۵ سال طول کشید. در عین حال بر خلاف اغلب مراجع سیاسی که نوعاً دیدگاههای تقریبی دارند، وی از علمای «ولایتی» و مخالفان سرسخت ایده وحدت مذاهب اسلامی بود؛ «هفته وحدت» را غلط میدانست و به جواز مجالس جشن نهم ربیع قائل بود.
در حوزه مناسک نیز فتاوایی مشابه مراجع هویتگرا داشت. از جمله به شدت بر اقامه و توسعه رسوم مختلف عزاداری تأکید داشت و قمهزنی را نهتنها جایز بلکه «از امور مستحسن» میدانست.
سال ۱۳۹۲ که پژوهشی در آرای فقها و مراجع در موضوع مناسک داشتم، به فتوای عجیبی از وی برخوردم: « ... قمهزدن را از بهترین شعائر مذهبی میدانم و عملی است بسیار پسندیده. بلی باید رعایت شود که قمه را به نحوی بزنند که خبرگزاری توب هلاکت نفس نشود و بعضی از بزرگان دین احتمال دادهاند که در این زمان واجب کفائی باشد. من هم بعید نمیدانم.»
خلاصه آنکه در تعریفی متناقض، مرحوم آیتالله روحانی یک فقیهِ سیاسیِ سنتیِ هویتی بود؛ در عین حال که بهتمامی سنتی بود، نه سیاسی و نه هویتی.